سی و یک
ملو لمیده و تکیه داده به پاهایی که ضربدری روی هم گذاشتم و من فکر میکنم که نجات دادن پام از این وضعیت خواب رفته ارزش کش و قوس اومدن و بعد پایین پریدنش از تخت رو داره یا نه. در نهایت بعد از نیم ساعت چرخیدن توی گوشی و چک کردن پیام ها که قریب به نود درصدشون رو مدتهاست پیام های گروه داخلی تشکیل میدن، تسلیم میشم. نیم خیز میشم و بغلش میگیرم و میچلونمش و میچلونمش تا صداش درمیاد و پایین میپره و پشت کمد سنگر میگیره. من همچنان با خودم کلنجار میرم اما. که سه روز تعطیلی و کشیک بعدیت دوشنبهست و اخر ماه امتحان داخلی داری و شب امتحان کشیکی و لامصب یکم به خودت بیا، یکم درس بخون. تو هنوز هم به عادت همیشه نفرو رو حذف میکنی. اما مریضهای نفرو هم توی طرح تورو حذف خواهند کرد؟ نتیجه اینکه تا همین الان، مشغول جارو کردن و طی کشیدن و جم کردن خونه ای که طبق معمول همیشه مرتب و تمیزه بودم. حتی برنامه اشپزی دارم و بیرون زدن از خونه و خالی کردن باک ماشین.
- ۹۹/۰۶/۰۷
ولی برنامه درس خوندن نداری درسته؟؟ باریکلا بهت افتخار میکنم :| : ))