در من نهفته گویا، یک دایناسورِ خوب

آخرین مطالب

چهل و دو

چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۹، ۰۷:۱۲ ب.ظ

پدربزرگم رو از دست دادم و امتحان جراحی دادم و فردا اولین کشیک بخش زنانه. از همه اتفاق‌های این مدت همین سه تا جمله رو‌ دارم که بگم. خوبم اما غمگینم. روز‌ا برام زود میگذره و شب ها کش میاد. و من خیلی تلاش کردم تا همین چند خط رو اینجا بنویسم. چون‌که خسته و دلتنگ و بغض‌آلودم و فقط یک نفر رو دارم که کنارش لبخند واقعی میزنم. اما ترس از دست دادن بزرگ‌تر از همیشه پشت سرم واستاده و سایه میندازه روی همون لبخند هم.

  • تی رکس

نظرات  (۲)

  • هیـ ‌‌‌ـچ
  • می‌فهمم چی میگی... خودم همین دیشب تا یک قدمی از دست دادن یه عزیز رفتم و برگشتم... ترس‌ و غم بدیه...

    امیدوارم هر چی زودتر از شر این رنجا راحت شی...

    پاسخ:
    ممنون عزیزم
    ایشالا که سلامت باشین همگی و فم نبینین 
  • رویای نیمه شب پاییز
  • خوبم اما غمگینم...

    گفت: احوالت چطور است؟
    گفتم‌اش: عالی است؛
    مثل حال گل!
    حال گل در چنگ چنگیز مغول!

    پاسخ:
    هعی..

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی