در من نهفته گویا، یک دایناسورِ خوب

آخرین مطالب

هیژده

پنجشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۰۱ ب.ظ
هوا گرمه. چند روزه گرمه و من رو حرف مامان که گفته بود صبر کن با بابا میایم و خودمون درستش میکنیم حساب کرده بودم و خودم رو با بستنی خوردن در طول روز و چسبیدن به دیوار در طول شب خنک میکردم! امروز که گفت نمیتونیم بیایم من فقط بهش گفته بودم بترکی مامانم، تمام تن من ذوب شد این چند روز و بعد زنگ زده بودم و سرویس کار کولر خبر کرده بودم و اون دو ساعتی که گفته بود زمان میبره تا بیام رو نشسته بودم زیر دوش و فکر کرده بودم چقدر در برابر گرما چقدر ضعیفم.
سردرد رسما اشک تا پشت پلکام اورده بود امروز و من با حسرت به قهوه ای که به خاطر گرما نمیتونستم بخورم نگا میکردم تا اینکه فکر بکری به ذهنم رسید و یه فنجون قهوه رو با شیش تا تیکه یخ نوش کردم و چی از این زیبا تر؟ درسته که آیس کافی سالهاست که اختراع (!) و سرو شده، اما این چیزی از لذت حرکتی که زدم کم نمیکنه.
ملوی کوچولوی من حالا ورجه ورجه کنان و با زور پنجول های کوچولوش ارتفاعات خونه رو فتح میکنه و من انگار که خودم اورست رو فتح کرده باشم حس غرور بهم دست میده!!
بخش پوستم و گالری گوشیم پر از عکس کهیر و قارچ و تبخال و کچلی و اینا شده و من حقیقتا از این رشته‌ی تاپ خوشم نمیاد و دلم هوای بخش روان عزیزم رو کرده.
فکر کنم خیلی وقته از اینور و اونور و پراکنده ننوشتم. دلیل خاصی نداره البته اما لذت میبرم از این سبک نوشتن جدید. جذابیت داره برام تفاوت ایجاد کردن، حتی کوچیک و در حد وبلاگ جم و جور خودم.
  • تی رکس

نظرات  (۱)

خب... انگار دیگه سفر کنم اونورا جایی واسه مزاحم شدن یه روزه ندارم!:/

پاسخ:
عه وا میترسی از پیشی؟
عب نداره بیا تو، من نوبتی میذارمتون تو اتاق و اون یکیو میارم بیرون :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی