در من نهفته گویا، یک دایناسورِ خوب

آخرین مطالب

سیزده

سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۴۱ ق.ظ

ببار برایمِ یزدانی رو پلی میکنم و نگاش میکنم که زیر نور آبی چراغ خوابم چقدر ملوس خوابیده. بچه ها اومدن و حسابی چلوندنش و من حرص خوردم و حالا خسته از بازی لم داده به کوسن آبی رنگش و خوابیده. نگاش میکنم و فکر میکنم به خوابی که دیدم و چقدر شبیه بود کابوسم در موردش به اتفاق وحشتناکی که برای رِکس افتاده بود. و من هیستوریِ وحشتناکی در مورد کابوس های مرتبط با اتفاق های بدِ زندگیم دارم.

کمر دردم حاصل رو زمین خوابیدن های این چند وقته. با حسرت به تختم نگاه میکنم و مگه دلم میاد جایی بخوابم که نتونه وقتی میخواد خودشو تو بغلم جا کنه؟

صرفا جهت اطلاع: اولین بخش اینترنی تموم شد. بخش های پونزده روزه که دلم میخواست نگهشون دارم برای آخرای دوره رو همه رو یکجا و تو همین دو ماه اول میگذرونم.
موضوع پروپزالم و همه بدبختی هایی که بابتش کشیدم از دستم رفت و من موندم و عنوان جدید و شروع دوباره و دفاع دوباره و اصلاح دوباره و خدا لعنت کنه دکتر خ رو.
  • تی رکس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی